صنعت ساختمان
تغییرات صنعت ساختمان
اولین تغییر در صنعت ساختمان ؛ تغییر بنیادی عظیمی است که درون این صنعت در حال ایجاد است و آن هم؛
تغییر شکل اقتصاد «تولیدی - صنعتی» در صنعت ساختمان به یک اقتصاد «خدمات محور» است.
تقاضای عظیمی برای فضاهای تجاری و اداری شکل گرفته است. طی بیست سال گذشته؛
تقاضا برای فضاهای تجاری مناسب خرده فروشی (Retail) به سر حد انفجار رسیده است.
خودِ مفهوم «خردهفروشی» هم با سرعت بسیار بالا در حال تغییر است.
همزمان؛ تغییر اساسی دیگری هم در ساختار جمعیتی اتفاق افتاده است.
سلیقه طبقه جوان و متوسط امروز جامعه درباره جایی که کار میکنند و مکانی که خرید میکنند متفاوت از گذشتگان است.
مجموعه این تغییرات باعث ایجاد تقاضای بسیار زیادی برای ساختمانهای جدید با امکانات جدید شده است.
در عین حال؛ در بیست سال گذشته؛ در بسیاری از جنبهها؛ کیفیت مواد اولیه و مصالح به کار رفته در صنعت ساختمان؛
مانند سیستمهای تهویه هوا، امکانات جانبی و رفاهی مجتمعهای مسکونی و تجاری (مانند استخر، سونا، جکوزی و سالن بدنسازی)،
آسانسورها و.... به شکل چشمگیری افزایش یافته است. وجود این امکانات در ساختمانهای جدید؛ ساختمانهای قدیمی را از رونق انداخته است.
مردم امکانات ساختمانهای قدیمی خود را با سازههای جدید مقایسه کرده و در مقایسه با سکونتگاههای قدیمی؛
مجتمعهای جدید را انتخاب میکنند. معمولا چنین خریدارانی؛ خیلی هم پیچیده فکر نمیکنند.
آنها به راحتی برای ساختمانهای با امکانات مناسب پول خوبی پرداخت میکنند که سود خوبی را هم نصیب سازندگان آنها میکند.
از سوی دیگر طی دهه گذشته؛ موانع حضور و ورود به صنعت سخت و ساز بسیار کم بوده و رقبای جدید بسیار زیادی وارد این بازار شدهاند.
بعضی از این رقبای جدید؛ موسسات مالی هستند که خود؛ مصرفکننده هم میباشند.
این موسسات به منابع مالی عظیمی دسترسی دارند که آنها را قادر میسازد تا پروژههای جدید بیشماری را آغاز کنند.
با این حال؛ در همین سالها؛ سنگین شدن رقابت؛ همزمان با کاهش تدریجی در بخش تقاضا؛
باعث شده است تا بسیاری از پروژهها بیمشتری بمانند!! نکته اینجا است که جریان کاهش تقاضا و مساله افزایش رقابت؛
تغییرات دیگری در شکل و محتوای صنعت ساختمان ایجاد کرده است.
تفاوت جدید دیگری هم که در نتیجه عوامل پیش گفته به وجود آمده است؛
تفاوت در سازندگان است!
سازندگان پروژههای ساختمانی که به «درآمد» فکر میکنند و سازندگانی که به «سرمایهگذاری» توجه دارند.
تغییرات ایجاد شده در قراردادها، ساختار و نوع معاملات
z[منظور تهاتر با املاک، اتومبیل یا اوراق مشارکت و سهام است] و چگونگی تقسیم سودها؛
چشمگیر است. مردم با شرایط و قراردادهایی توافق و معامله میکنند که هرگز در گذشته آنها را نمیپذیرفتند.
بخشی از مشکل این بود که به عنوان مثال؛ موسسات مالی که در صنعت ساختمان فعال شده بودند؛
خیلی پیچیده عمل نکرده و علاقهمند به تامین مالی پروژههایی بودند که بدون هیچ تحلیل استراتژیکی طراحی و ساخته میشدند.
در حقیقت در حال حاضر؛ مشکل اصلی صنعت ساختمان همین مساله است؛ نداشتن استراتژی.
در حقیقت؛ مشکل این نیست که پروژهها غیراقتصادیاند. مساله این است که همه این پروژهها فقط به منظور کسب سود و درآمد ساخته شدهاند.
چون همه از قبل این کار را میکردهاند و موفق هم بودهاند؛
در فضای رقابتی جدید؛ گردابی ایجاد شده است که افتادن در آن برای همه رقبای بازار ویرانکننده و مخرب است.
با این وضعیت و مخرب بودن مساله عدم وجود استراتژی در صنعت ساختمان؛ مشکل اساسی دیگری در سمت تقاضا شکل گرفته است.
در سمت خریداران و مستاجران؛ نه تنها میزان تقاضا به صورت عمومی کاهش یافته است؛
بلکه خریداران و سرمایهگذارانی هم که به انگیزه کسب سود به خریدهای بزرگ دست میزدند
و موفقیت پروژههای بزرگ- مقیاس (Mega Projects) را تضمین میکردند نیز کمتر شدهاند. آنهایی هم که هنوز فعالند؛ دست بالا را دارند.
خوب هم میدانند که دست بالا را دارند و از این موقعیت استفاده میکنند تا قراردادهای بهتری منعقد کنند.
دلالان فعال بین سازندگان و خریداران هم ماهرتر شدهاند. حالا؛ هم در بخش تولید و هم در بخش تقاضا؛
مجموعهای از مشاوران و وکلا حضور دارند که به فعالان این صنعت برای دستیابی به سود بیشتر مشاوره میدهند.
تاثیر این مشاوران بیشتر از گذشته هم شده است. مخصوصا موسسات مالی؛
پیچیدهتر به صنعت ساختمان مینگرند و بهخوبی میدانند که چقدر این صنعت سودآور است،
بعضی از این موسسات خود وارد عرصه ساخت و ساز هم شدهاند.
حتی صاحبان زمینها هم برای خود مشاوران و وکلایی دارند که به آنها کمک میکنند، تا در معاملات و مشارکتها سود بیشتری را کسب کنند.
در هر حال؛ به نظر میرسد که در صنعت ساختمان؛ تغییرات اساسی و ساختاری در حال وقوع است.
این تغییرات؛ دورهای (Cyclic) و در نتیجه قابل پیشبینی نیستند؛ چراکه هر کدام از نیروهای فعال در این صنعت؛
به صورت ساختاری در حال تغییراند. همانند اتفاقاتی که در بخش سرمایهگذاری پولی و در بانکها روی داده است.
واقعیت این است که اگر این صنعت به هر دلیلی در حال رشد بود؛ سودآور میبود.
اما حقیقت این است که صنعت ساختمان دیگر مانند گذشته سودآور نیست. رقبای بیشتری در این صنعت حضور دارند؛
و خریداران، مستاجران و موسسات مالی؛ هم باهوشتر و هم قویتر شدهاند.
- ۹۸/۰۶/۲۰
عالی